یزدفردا "جناب آقای عابدی را که تمام رسالتِ خود، برای انجام درست و متعهدانه ی وظایف محوله ی نمایندگی حوزه ی انتخابیه طبس، ... در بازگردانیدن این شهر به خطه ی مٌعظَم و مقدّس خراسان می دانند؛ می ستاییم! با نزدیک شدن به تصویب نهایی طرح معقولانه و دوراندیشانه ی مجلس محترم مبنی بر استانی شدن انتخابات مجلس، این گونه دلسوزی ها! کاملاً قابل فهم و درک است و باید بر این همّت و پشتکار ایشان هزاران آفرین گفت وشاید برای نفوذ در استان همجوار هم بی تاثیر نباشد ؟

تا آن جا که می دانیم ! اطمینان می دهیم بسیاری از مردمِ یزد نیز بر انجام این کار بزرگ ، مهم و برای برخی سرنوشت ساز! صحّه گذارده و حاضرند جنابعالی را همراهی کنند.

هر چند که در زمان انتقال به استان یزد هرگز هیچ کس نظر مردم استان را جویا نشد ودر آینده نیز برای بازگشت، مردم استان کویر خشکیده یزد به قول جنابعالی قرار نیست مخالفتی داشته باشند !!

برخی سخنرانی ها، جبهه گیری ها و اظهار نظرات در فواصل زمانی مختلف و نیز مقاطع حسّاس آن گونه به ذهن متبادر می سازد که گویی مردم یزد در این گناه بزرگ (جدایی طبس از خراسان و الحاق آن به یزد) نقش اساسی داشته اند و مشاهده می نماییم که گروه های زمان اندیش و نه زمانه اندیش، با تحریک  احساسات پاک و دوست داشتنی مردم خوب و دوست داشتنی طبس، با تهیه ی طومار و نامه های متعدد، به ظاهر دولت را و در باطن مسئولین استان یزد را تحت فشار قرار داده اند تا این امر سراسر خطا؛ که مردمان کویر خشکیده  در بروز آن هیچ نقش و اثری نداشته اند و گاه هنوز برخی از یزدی ها نمی دانند که طبس به یزد پیوسته است، تصحیح نمایند .

برخی اوقات شنیدن برخی حرف ها و موضع گیری ها، آن هم از تریبون های دولتی و رسمی، از سوی برخی افراد مسئول و غیر مسئول این گونه تداعی می شود که یزدی ها که در بین تمامی ایرانیان خونگرم و مهربان، شهره اند به مهمان نوازی و نوعدوستی خدای ناکرده در مورد مردمان خوب و دوست داشتنی طبس که به یقین عزیز ما هستند و سالیان سال است مراودات بسیاری بین یزد و طبس به واسطه ی عبور جاده ی پٌر خیر و برکت ولایت بر قرار است، نوعی ظلم ِ تعمّدی روا داشته شده است.

عدم توجه به مردمان این شهر و بر طرف نشدن محرومیت هایی که سالیان سال است به دلایل مختلف وجود داشته است و ریشه در همان تاریخ سه هزار ساله ی شهر طبس می تواند داشته باشد، تقسیم نامناسب امکانات و بودجه، سر نزدن مسئولان کلان استان به این شهرستان و هزار گلایه و شکایت دیگر ما را که خود متّهمیم به مرکز نشینی بر آن داشته است تا در مقام حمایت از آقای عابدی و مردمانِ خوبِ طبس، سؤالاتی مطرح نماییم تا این شبهه ی به وجود آمده بر طرف گردد!

مطابق قوانین ِ تقسیمات کشوری دوری و نزدیکی شهرستان ها به مراکز استان، سنخیت های قومی و فرهنگی و نیز ملاحظات سیاسی و امنیتی تماماً باید لحاظ شود که اگر سختگیرانه به این موارد نگاه کنیم بسیاری از مناطق کشور قابل جابجایی و الحاق و جداسازی می باشند چه بسا اگر به خواست مردم منطقه ی الحاق شده و جدا شده توجه می شد هرگز از ابتدا این جابجایی های مسئله ساز به وقوع نمی پیوست!

در عجبیم که روزی تومارها روانه شهر و استان ، دولت و مجلس و دفتر نماینده ولی فقیه ، این فرد و آن مسئول که باید به یزد بپیوندیم و پس از گذشت چندین سال، علم ها برافراشته گاه بوی بی اعتمادی و خدای ناکرده توهین به مردمان دارالعباده استشمام می شود که سکوت نمایندگان استان و نماینده ی محترم شهر یزد، امام جمعه ی محترم یزد و استاندار معزز جای سوال و تأمّل بسیار دارد.

یکی از این مسئولان که کم هم نیستند و در جریان تمام آن نامه نگاری ها و طومار نویسی های نه چندان دور برای پیوستن طبس به یزد نیز هستند در مقام پاسخگویی بلند نمی شود که چه نفع عظیمی در این جابجایی وجود داشته است که یک استان را به مسلخ توبیخ و استنطاق و تمسخر می کشانید؟

مگر جدا شدن طبس، ابرکوه و حتی خاتم چه سرنوشت ناخواسته ای را برای این مردم رقم می زند که از بس شنیده ایم کاش به یزد ملحق نشده بودیم که دیگر خود را موجوداتی استعمارگر حس می کنیم و نه ساکنینِ دارالعباده!

اطمینان می دهیم اگر قرار بود با جدایی قطعه ای از فارس یا خراسان ، خلل و ضرری حاصل شود این امر هیچ وقت محقّق نمی شد ! گو این که اصفهانی ها سخت بر سر جدایی نائین، کرمانی ها مؤکّد بر سر جدایی انار و رفسنجان که حتّی پلاک اتومبیل هایشان هم یزدی است !!! نایستاده بودند.

هر استان معیار هایی دارد برای بازشناسی از استان همجوار خود، تاریخ، فرهنگ، باورهای فردی، اجتماعی، گذشته و سیر تحوّل تاریخی، عادات، روحیّات و ... امّا متأسفانه می بینیم برخی جابجایی ها که در اثر فشار ها و قدرت های موقّت سیاسی محقّق شده است ،هیچکدام از معیارهای استانی و بومی را مدّ ِ نظر قرار نداده است و همین شده است که یک شهرستان در فاصله ی زمانی کوتاه خواستار بازگشت به وضعیّت سابق می شود ،البته در این خواستن به ویژه در موردِ طبس و زمان ارائه ی همه جانبه ی موضوع مورد بحث، بیش از آن که تمایلات اجتماعی و مردمی مد نظر باشد ، ملاحظات فردی و سیاسی پٌر رنگ تر به نظر می رسد .

در جایی از میان انبوه این گونه اظهار نظراتِ گاه احساسی! می خوانیم؛ برخی سیاسیون برای ملاحظاتی به این جداسازی اصرار ورزیدند ما نیز به عنوان مرکز نشینان گویی متهم!

عقیده داریم اگر دولتمردان سابق که دستِ بر قضا یزدی نیز بودند و می خواستند لطف و مرحمتی خارق العاده بنمایند نائین و انار و رفسنجان را باز می گرداندند و طبسی های عزیز را ، به زحمت تحمل رنج این الحاق نمی افکندند .

باور کنید که باورمان نمی شود البته قبول هم داریم که آن ملاحظات باید عنوان، بررسی و ریشه یابی شود!

باید درخواست هایی که منجر به این الحاق شده است ،منتشر شود تا حداقل این رفع اتهام صورت پذیرد که یزدی ها حتی یک درخواست هم برای الحاق هیچ نقطه ای از استان های هم جوار ارائه نداده و تنها تقصیر آنها این بوده که پس از هر الحاق  کمبود هایی که ناشی از اختصاص بیشتر بودجه استان به منطقه جدید بوده است ،تحمل نموده و حال هم متهم به زیستن در کویر خشکیده یزد هستند و البته با نوعی تمسخر که جا دارد نمایندگان استان که وکیل مردم هستند در این مورد دقاع کنند تا ما .

در طرف مقابل کسانی که خود از بانیان این الحاق هستند عنوان می دارند که خواست مردم طبس در این امر بی تأثیر نبوده است و شاید بتوان حدس زد برای فرار از الحاق به خراسان جنوبی ! الحاق به یزد را پذیرفته اند!

واگرنه اصرار بر جدایی از یزد و پیوستن به استان خراسان رضوی ، نادیده گرفتن ماده ی 10 از قوانین تقسیمات کشوری است!!! زیرا، فاصله ی طبس تا مرکز خراسان رضوی قطعا بیشتر از فاصله ی این شهرستان به یزد است و اگر حقی هم ضایع شده باشد از خراسان جنوبی ذائل شده است که کمترین فاصله تا طبس را دارد!

این که در برخی نوشتارها!و اظهار نظر های مسئولین  عنوان شده است، دریای خروشان خراسان رضوی کجا و کویر خشکیده یزد کجا هم جای تامل دارد !!!

البته ما قبول داریم کویری هستیم و چشم براه آب اما آیا به توانایی ها و توانمندی های طبس واقف هستید ؟

آیا مطلعید طی چند سالی که از الحاق طبس به استان یزد می گذرد چند درصد از بودجه استان به این شهرستان  اختصاص  داده شده است ؟

آیا اطلاع دارید چند درصد از مهاجران کار استان یزد اهل کاشمر هستند و کاشمری های عزیز میهمان یزد در یزد چه می کنند ؟

آیا براستی مسئولین خدوم استان در اختصاص بودجه به طبس نسبت به سایر شهرستان های استان کوتاهی کرده اند ؟

آیا نام منطقه سبزدشت در دفترچه خاطرات جنابعالی تا کنون نگاشته شده است ؟

آیا تا به حال سری به شهرستان تازه تاسیس بهاباد زده اید ؟

آیا صدای فقر در خاتم را شنیده اید ؟

همین جا هزار غصه و افسوس می خوریم بر این واقعیات تلخ تاریخی که چگونه است جدا شدن هزاران تکّه ی ارزشمند از ایران عزیز که هر یک پیشینه و تاریخ ما را در خود نهفته دارند به کلّی به دست فراموشی سپرده شده است و جابجایی درون کشوری این قدر مورد اهتمام و اعتنا واقع می شود؟

در کنار تمامی این مطالب که علّت و حکمتی قطعا وجود دارد که خبرگان اهل فن به راحتی می توانند،ریشه تمامی این گونه قضاوت را بیابند !

    دستِ آخر این که باور کنیم و ایمان بیاوریم که؛ شمال تا جنوب و شرق تا غرب این سرزمین تماماً دوست داشتنی و خواستنی است. البته و بی شک مردمان خوب و سختکوش طبس دوست داشتنی تر و خواستنی تر.

تاکید می شود  دست اندر کاران ، مسئولان و هر آن کس که در انجام این امر که این روزها آرزویی شده است برای برخی! باید آستین همّت بالازنند و این امر را که خواسته ای است به حق به انجام خیر رسانند . و اما یکی از مواردی که سعی شده است طبس از استان خشک و تفتیده و کویری یزد جدا و به خراسان ملحق شود شکایتی است که جهت اطلاع مخاطبان یزدفردا در ادامه می آید :

در متن شکایتی که عینا نقل می شود در دلایل ارائه شده جهتِ ابطال مصوبه شماره 37440/ت25497 مورخ 12/8/1380 هيأت عمومي می بینیم که ردیف 1 و 2 به کلّی مخدوش و غیر قابل استماع است اما ما یزدنشینان یزدان اندیش! بر موارد 3 و 4 مهر تأیید می زنیم که حق با مردمان خوب و خونگرم طبسی است!زیرا مغایرت با برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران و عدم سير مراحل کارشناسي و رعايت مسائل فرهنگي، اجتماعي و سياسي کاملا مسموع و قابل درک است با این تذکّر که نظام مقدّس جمهوری اسلامی ایران تنها و تنها از یک سیاست واحد پیروی می نماید و تمامی ِ وجب به وجبِ خاک این سرزمین تحت ِ پوشش یک سیاست و یک نظام سیاسی است.

تاريخ20/3/1386 شماره دادنامه178 كلاسه پرونده: 82/729 مرجع رسيدگي: هيأت عمومي ديوان عدالت اداري.شاكي: آقايان 1- سيداحمد کميلي 2- حسين خوري زاده 3- سيدحبيب الله حقاني. موضوع شكايت و خواسته: ابطال مصوبه شماره 37440/ت25497 مورخ 12/8/1380 هيأت عمومي.

مقدمه: شکات به شرح دادخواست تقديمي اعلام داشته‎اند، انتزاع شهرستان طبس از استان خراسان و الحاق به استان يزد به موجب مصوبه مورد شکايت بنا به دلائل مشروحه ذيل مغايرت قانوني دارد، لذا تقاضاي ابطال آن را داريم.

1- عدم درخواست مردم شهرستان طبس

2- اين الحاق مغايرت صريح با ماده 10 قانون تعاريف و ضوابط تقسيمات کشوري دارد.

3- مغايرت با برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران

4- عدم سير مراحل کارشناسي و رعايت مسائل فرهنگي، اجتماعي و سياسي. با عنايت به مراتب تقاضاي رسيدگي در خصوص موضوع شکايت و خواسته را داريم.

معاون دفتر امور حقوقي دولت در پاسخ به شکايت مذکور طي نامه شماره 54425 مورخ 16/10/1383 مبادرت به ارسال تصوير نامه شماره 61/2099 مورخ 27/1/1383 وزارت کشور نموده‎اند.

در اين نامه آمده است،

1- الحاق طبس به استان يزد براساس درخواستهاي مکرر مردم طبس صورت گرفته است.

2- الحاق مذکور بر اساس قانون و با توجه به نظر کارشناسي صورت پذيرفته است زيرا بر اساس ماده 10 قانون تقسيمات کشوري دولت موظف شده است با حفظ جهات سياسي اجتماعي هر شهرستان را به نزديکترين مرکز استان منضم نمايد.

در خصوص الحاق شهرستان طبس به يزد نيز اين موارد لحاظ شده است. هيأت عمومـي ديوان‎عـدالت اداري در تـاريخ فـوق بـا حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علي‎البدل ‎‎‎ شعب ديوان تشكيل و پس از بحث و بـررسي و انجـام مشـاوره بـا اکثريت آراء به شرح آتي مبادرت به صدور رأي مي‎نمايد.

رأي هيأت عمومي

مطابق ماده 10 قانون تقسيمات کشوري دولت مکلف است با حفظ جهات سياسي، اجتماعي، هر روستا را به نزديکترين مرکز دهستان و هر دهستان را به نزديکترين مرکز بخش و هر بخش را به نزديکترين مرکز شهرستان و ه‍ـر شهرستان را بـه نزديکترين مرکز استان منضم نمايد و برابر ماده 13 قانون مزبور نيز انتزاع و الحاق دهستان و بخش و شهرستان به عهده هيأت دولت محول شده است.

نظر به اينکه الحاق شهرستان طبس به استان يزد به شرح مصوبه شماره 37440/ت25497 مورخ 12/8/1380 هيأت وزيران بر اساس اختيارات قانوني صورت گرفته است، بنابراين مصوبه مزبور مغايرتي با قانون ندارد و خارج از حدود اختيارات قوه مجريه نمي‎باشد. هيأت عمومي ديوان عدالت اداري/‎‎ معاون قضائي ديوان عدالت اداري/‎‎ مقدسي‎فرد

• نویسنده : یزد فردا
• منبع خبر : خبرگزاری فردا